کمیل جون متولد 1385/12/1   و کیان جون  متولد 91/2/11 کمیل جون متولد 1385/12/1 و کیان جون متولد 91/2/11 ، تا این لحظه: 12 سال و 5 روز سن داره

كميل و كيان

تولد کیان

سلام به همه دوستای وبلاگی چند وقتیه سرم خیلی شلوغه و نتونستم به وبلاگا سر بزنم تقریبا تا یه ماه دیگه کاملا سرم خلوت میشه امروز تولد کیان بود ما هم یه تولد خیلی کوچولو براش گرفتیم فقط عمو محمد و عمو ابراهیم و خاله محدثه در این جشن کوچولو شرکت داشتند اینم چند تا عکس از تولد گل پسرمون   اینم کادوهای بچم که همشون ماشین بود اینم عکس دو نفری برادرها اینم ژست اخر بچم   ...
11 ارديبهشت 1393

ژست های کودکانه

چند وقت جلوتر به کیان گفتم ژست بگیره تا ازش عکس بگیرم ژست هاش خیلی با حال بود خوشم آمد بقیه عکسها در ادامه مطلب       ...
28 فروردين 1393

شیوه ای جدید برای خوردن ماست

در این شیوه ابتدا یک چوب پرچم را برداشته و به آرامی داخل ظرف ماست زده و بعد به داخل دهان می بریم در این شیوه که توسط کیان ابداع شده است باید غلظت ماست به حدی باشد که تا حد امکان از چوب نریزد .     به امید ابداع شیوه های جدیدتر ...
28 فروردين 1393

تولد کمیل

سلام به همه دوستای وبلاگی چند وقته از بس سرم شلوغه نتونستم بیام حالا شاید بتونم یه کم نفس بکشم اول اسفند تولد کمیل بود ما برای ماموریت رفته بودیم زاهدان کمیل ما رو مجبور کرد براش تولد بگیریم ما هم کیک سفارش دادیم و فقط عمه و دایشم دعوت کردیم برای تولدش بعد هم یه جشن تول مختصر براش گرفتیم عکس هاش زیاد خوب نشد با اون حال چند تا عکس گرفتم         دوباره که برگشتیم خونه به دلیل تقاضای عموها و خاله دوباره در کنارک براش تولد گرفیم یه جشن کوچولو و دعوت از عمو ها و خاله و پسر خاله آقاجون برای تولدش بازهم عکس ها خوب نشد آخه دوربین خراب بود.   ...
16 فروردين 1393

ماجرای از شیر گرفتن کیان

شب اول راحت خوابید تا بهش می گفتم هاپوی بد برو پسرم می خواد بخوابه بدون هیچ نق زدنی می خوابید موقع نماز کلی جیغ زد منم دلم سوخت بهش شیر دادم بعد از اومدن مهد دوباره شروع کرد به جیغ زدن و دوباره بهش شیر دادم ولی بعد از اون دیگه بهش ندادم موقع خواب اونقدر گریه کرد که داشت تحملم تمام میشد ولی گرفتمش تو بغلم باهاش راه رفتم صبر کردم تا خوابید روزشم زیاد اذیتم نکرد شب  سوم یه کم اذیت کرد ولی خوابید یکی دوبار هم بیدار شد ولی بعدش خوابیددیشب دیگه اصلا بیدار نشد و راحت تا صبح خوابید حالا دیگه راحت می خوابه و اذیت نمی کنه این یه عکس وقتی یه سالش بود ایشالله زود زود بزرگ شه موفق و موید باشی عزیزم &...
21 آذر 1392

کلمات جدید کیان

تشم : چشم آیه یا آله  : اره تب تاب : تب لت تیشی : گوشیو شیر بَ یه : بله آقـــــــا : آقا دادا : داداش تو : توپ بوشی : ماشین جی جاب :جوراب بِشی :بشین   ...
14 آذر 1392

کیا وقتی شش ماهه بود

دیروز لباسهای گرم کیانو برداشتم مه تازه اندازش شده بود یاد سال قبل افتادم که لباسش براش بزرگ بود براهمین خواستم چند تا عکس از شش ماهگیش بزارم برای یادآوری گذشته ...
8 آذر 1392