کمیل جون متولد 1385/12/1   و کیان جون  متولد 91/2/11 کمیل جون متولد 1385/12/1 و کیان جون متولد 91/2/11 ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

كميل و كيان

ماجرای از شیر گرفتن کیان

1392/9/21 15:17
نویسنده : مامان جون
757 بازدید
اشتراک گذاری

شب اول راحت خوابید تا بهش می گفتم هاپوی بد برو پسرم می خواد بخوابه بدون هیچ نق زدنی می خوابید

موقع نماز کلی جیغ زد منم دلم سوخت بهش شیر دادم

بعد از اومدن مهد دوباره شروع کرد به جیغ زدن و دوباره بهش شیر دادم ولی بعد از اون دیگه بهش ندادم

موقع خواب اونقدر گریه کرد که داشت تحملم تمام میشد ولی گرفتمش تو بغلم باهاش راه رفتم صبر کردم تا خوابید

روزشم زیاد اذیتم نکرد شب  سوم یه کم اذیت کرد ولی خوابید یکی دوبار هم بیدار شد ولی بعدش خوابیددیشب دیگه اصلا بیدار نشد و راحت تا صبح خوابید

حالا دیگه راحت می خوابه و اذیت نمی کنه


کیان

این یه عکس وقتی یه سالش بود


ایشالله زود زود بزرگ شه موفق و موید باشی عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (39)

مامان ساجده
21 آذر 92 15:58
بسلامتی از شیر گرفتن آقا کیان دخملی منم اونقدر که فک میکردم سخت از شیر باز نشد راحتتر از اونی که میگفتن خداروشکر باز شد انشالا سالم باشن و پایدار
مامان جون
پاسخ
ممنون عزیزم ممنونم عزیزم
مامان امیرعلی گلی
21 آذر 92 16:11
به به مرد شدی آقا پسر دیگه شیر نمیخوری مرحبا آفرین عزیزم که زیاد مامانو اذیت نکردی
مامان جون
پاسخ
اره دیگه مرد خونس
خاله
21 آذر 92 18:03
الهی قربونت برم موهاتم که در اومدن چه ناناز شدی
مامان پرنس و پرنسس
21 آذر 92 18:11
مبارکه مامانی عجب پروژه ای داشتی خسته نباشی قربون گل پسری که دیگه مردی شده واسه خودش
مامان جون
پاسخ
ممنون عزیزم خدانکنه
مامان مرضیه
21 آذر 92 19:22
وای گریت میگیره وقتی شیر میخوان و نمیتونی بشون بدی من که خودم خیلی اذیت شدم موقه گرفتن شیر از گل دخترم ایقد دلم سوخت براش الان یاد اون موقه افتادم قربون گل پسرم برم من قربون اذیت شدنات تو این سه شب عزیزم
مامان جون
پاسخ
منم باشم اصلا طاقت نمیارم خیلی سخته
مهرنوش
21 آذر 92 19:42
آخی! چقدر گناه دارن بچه ها! ولی خب این اتفاق بالاخره باید بیفته. به سلامتی ایشالا. ایشالا مردی میشه واسه خودش و خونوادش.
مامان جون
پاسخ
من که طاقت اشکاشو ندارم ولیدخب........ ایشالله
فاطمه
22 آذر 92 2:23
آخی گناه داشته.
مامان جون
پاسخ
اره فاطمه جون ولی بالاخره باید این کار انجام میشد
مامان آرمينا
22 آذر 92 13:23
واي خوشبهحالت ماماني كه راحت شدي من كه خيلي تو فكراون موقع ام آخه آرمينا عادت داره شير بخوره و بخوابه .ولي باز به نظرم خيلي از پوشك گرفتن راحت تره آفرين كيان جون گه اينقدر پسر گلي بوده
مامان جون
پاسخ
اره خیلی راحت شده کیان دقیقه به دقیقه شیر میخورد و اما حالا راحت شده
صبــــا خاله ی آیســـا
22 آذر 92 13:42
خصوصی
مامان جون
پاسخ
چشم رفتم عزیزم
مامان یاسمن و محمد پارسا
23 آذر 92 21:05
الاهی فدات بشم دلم برات یه ذره شده بود افرین کیان عزیزم مامان جون خسته نباشی
مامان جون
پاسخ
خدانکنه عزیزم مرسی
توت فرنگی(مامان علیرضا)
24 آذر 92 11:33
خوب خدا رو شکر ازشیر گرفتینش واقعا یکی از سختیهای مادر همین شیر ندادنه اما خدا روشکر بلاخره با موفقیت انجام شد مممنون سر زدی عزیزم [پاسخدیگه سخت هم بود انجام داد خواهش میکنم عزیز
مرجان مامان آران و باران
24 آذر 92 14:28
خوب خدارو شکر که این مرحله هم به خوبی تموم شددد خصوصی عزیزم
مامان جون
پاسخ
خداروشکر ممنونم خاننومی رفتم
مامان كياراد
25 آذر 92 1:41
خسته نباشي ماماني خوشحالم كه اين مرحله را با موفقيت تمام كرديد اميدوارم كياراد منم به راحتي با اين موضوع كنار بياد.... كيان كوچولو ديگه مرد شده...
مامان جون
پاسخ
ممنونم عزیزم ایشالله کیاراد جون اذیت نمیکنه
مامان یاسمن و محمد پارسا
25 آذر 92 8:52
تولدت مبارک خاله جونهورا] اینم هدیه ما برا بهترین خاله دنیاhttp://images.persianblog.ir/390714_pIaOEd4w.gif
مامان جون
پاسخ
مرسی عزیزم ممنونم بابت هدیه تون خیلی ناز بود
مامان یاسمن و محمد پارسا
25 آذر 92 8:53
خاله جون بفرمایید تولد
مامان جون
پاسخ
ممنون گلم
مامان پرنس و پرنسس
25 آذر 92 9:05
سلام مطهره جون تولد مبارک عجب سورپرایزی شدی انشالله سال های سال کنار هم تولدای زیادی رو جشن بگیرن و همیشه خوشبخت باشین
مامان جون
پاسخ
سلام سلماز جونم اره واقعا عجب سوپرایزی بود مرسی عزیزم ایشالله
مامان كياراد
25 آذر 92 9:17
خاله جان تولدت مبارك صد و بيست ساله بشي خاله اي اميدوارم هميشه خوشبخت و شاد و رويايي كنار هم اين روزهاي خوب را جشن بگيريد...........
مامان جون
پاسخ
مرسیییییییییییییییییییییییی عزیزم منم امیدوارم مرسی گلم
مهرنوش
25 آذر 92 10:06
چشمت روشن مطهره جون. خدا رو شکر که بالاخره آقا حامد اومدن و دلتنگیت تموم شد. حیفه پست قشنگت. پاکش نکن. تولدت مبارک باشه عزیزم. ایشالا سالهای سال در کنار خونوادت و آقا حامد با شادی و سلامتی زندگی کنی و همیشه این روز قشنگ رو جشن بگیرین. همه چی خیلی خوشگل بود. دست آقا حامد درد نکنه. معلومه خیلی دوست داره. خوشبخت و سعادتمند باشید گلم.
مامان جون
پاسخ
خانومی چشم روشنیم واسه یه شب بود و رفت دوباره ممنونم عزیزم ایشالله خیلی لطف داری عزیزم خیلی ممنون
مامان موژان جون
25 آذر 92 11:06
فداش بشم من خدا رو شکر که از شیر افتادی پسملی الان دیگه باید غذا بخولی تا بزلگ بشی خاله
مامان جون
پاسخ
خدانکنه اره دیگه الان غذا میخوره
مامان ساجده
25 آذر 92 11:29
تولد تولد تولدت مباررررک مبارررک مباررک انشالا 120 تا تولد اینجور سورپرایزی همسریت برات بگیره و اینقدر خوشحال بشی عزیزم در کنار هم شاد باشین و پایدار نوزده ساله شدی ؟من فک میکردم بیشتر باشه سنت نوزدهمین شکفتنت مباررررررررررررررررک
مامان جون
پاسخ
مرسی عزیزم اره خیلی خوشحال شدم ممنون امیدوارم نه خانومی در اصل 20شدم ولی خب
پرهام ومامانش
25 آذر 92 12:27
خوب خداروشکررررررررررررررررررررر ان شالله بسلامتی زود نبود ولی؟
مامان جون
پاسخ
مرسی اره خب ولی .
مرجان مامان آران و باران
25 آذر 92 12:33
تولدت مبارک عزیز دلممممممممممممم همیشه خوش باشید و لبتون خندون
مامان جون
پاسخ
مرسی خانومی شمام همینطور
مامان امیرعلی گلی
25 آذر 92 14:10
سلام عزیزم تولدت مبارک ایشالله که 120 ساله بشی چه هدیه هایی چه نامزد بااحساس و خوش ذوقی داری ایشالله که خدا برا هم حفظتون کنه و خوشبخت بشید
مامان جون
پاسخ
سلام خانومی ممنونم خخخخخخخخ مرسی عزیزم ممنونم بابت دعاهای خوبتون
مامان حسین جون
25 آذر 92 15:29
سلام مطهره جون تولد تولد تولدت مبــــــــــــــــــــــــــــــــــارک دست آقا حامد درد نکنه که اینجوری سوپرایزت کرد ایشالله که درکنار هم خوشبخت و سلامت باشید
مامان الناز
25 آذر 92 15:30
تولدت مبارك باشه چقدر اينجور سورپرايزها به ادم ميچسبه به خصوص اگه خودتم يادت رفته باشه كه تولدته
توت فرنگی(مامان علیرضا)
25 آذر 92 15:31
ای عزیزم تولدت مبارک انشالله در کنار همسرت خوشبخت و شاد باشی آفرین به این شوهر خوب ممنونم دوست خوبم ایشالله
توت فرنگی(مامان علیرضا)
25 آذر 92 15:31
نه برای چی می خوای حذف کنی مگه بده یادگاری می مونه حذفش نکن خواهش می کنم اینم یه خاطرست دیگه دیگه ........حالا ببینم چی میشه
مائده
25 آذر 92 15:32
------------------------------() ------------------------------|| -------------------{*~*~*~*~*~*~*} ------------@@@@@@@@@@@@@@@ -------------{~*~*~*~*~*~*~*~*~*~} -----@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ ------{~*~*~*~*~*~*~*~~*~*~*~*~*~} ------{~*~*~*~~ *~~*~~~~*~~*~~*~*} ------{~*~*~*~*~*~ *~*~*~*~*~*~*~*} -----@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ امروز خورشید شادمانه‏ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت،قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک مرسی خانومی اما من که رمز ندادم چطور اومدی
پرهام و مامانش
25 آذر 92 15:33
تولدتتتت مبارکککککککککککککککککک خاله مهربون 120 ساله شی مرسی عزیزم
مائده
25 آذر 92 15:33
به من رمز میدی چرا که نه حتما
صبا خاله ی آیسا
25 آذر 92 15:36
تــــــولدت هزاران هزار بار مبارک دوست جونم
مامان جون
پاسخ
ممنون عسیسممممممممممممممممممممممممممممم
صبا خاله ایسا
25 آذر 92 15:45
عــــــــزیزم تولدت مبارک با خوندن این پست خیلی لذت بردم واقعا چه لذتی داره سوپرایز شدن انشاالله همیشه خوشبخت باشین بهترین ارزوهارو برات دارم ممنون عزیزم اره خودمم لذت بردم خیلی باحاله
مامان ارینا مو فرفری
25 آذر 92 17:59
چه سورپرایزیواقعا عالی . عزیزم تولدت هزاران بار مبارک. خیلی باحال بود ممنون عزیزم
مامان ایمان
25 آذر 92 18:00
تنها بهانه نفس کشیدنم سالروز تولد آسمانیت تمام رزهای سرخ عشق میخک های صورتی وفا و یاس های سفید مهربانی را تقدیم وجود پر مهرت میکنم تولدت مبارککککککک دوستون داریمممممممممم ممنونم عزیزززززم خیلی قشنگ بود منم دوستون دارم
هیراد و عمه لیلاش
25 آذر 92 23:09
مبارک باشه اقا کوچولو دیگه داری واسه خودت کلی اقا میشی
مامان جون
پاسخ
ممنون عزیزم
مهرنوش
27 آذر 92 8:59
مطهره جون من رمز ندارم. پاک کرده بودم! دلتنگ نباش گلم. درسته فقط یه روز بوده ولی همین خاطره هاس که برای آدم باقی میمونه و میتونه سالهای سال لبخند رو به لبات بیاره. ایشالا دوری تموم میشه و برای همیشه با هم خواهید بود.
مامان جون
پاسخ
اومدم اره عزیزم چکار کنم باید بسازم دیگه
مامان حنانه زهرا
28 آذر 92 17:49
ماشالله چه پس خوبی که اینقدر کم اذیت میکنه دیگه مرد شدیا اما کو سبیلت بزرگ مرد کوچک؟
مامان جون
پاسخ
اره بزرگ شده خخخخخخخخ
مامان درسا
1 دی 92 2:19
به به پسملی آقا شده و دیگه شیر نمی خوره.آفرین
مامان جون
پاسخ
اره مامانی مردی شده
مامان بهراد
8 دی 92 8:22
ماشاا... ديگه بايد بري براش زن بگيري ديگه مرد شد آقا كيان بهراد منم فقط شب موقع خواب اذيت ميكنه ولي از صبح تا شب ديگه از شير خبري نيست بچه‌هامون كم كم دارن بزرگ ميشن و اين گذر زمانه اميدوارم كه هميشه سالم باشن