ماجرای از شیر گرفتن کیان
شب اول راحت خوابید تا بهش می گفتم هاپوی بد برو پسرم می خواد بخوابه بدون هیچ نق زدنی می خوابید
موقع نماز کلی جیغ زد منم دلم سوخت بهش شیر دادم
بعد از اومدن مهد دوباره شروع کرد به جیغ زدن و دوباره بهش شیر دادم ولی بعد از اون دیگه بهش ندادم
موقع خواب اونقدر گریه کرد که داشت تحملم تمام میشد ولی گرفتمش تو بغلم باهاش راه رفتم صبر کردم تا خوابید
روزشم زیاد اذیتم نکرد شب سوم یه کم اذیت کرد ولی خوابید یکی دوبار هم بیدار شد ولی بعدش خوابیددیشب دیگه اصلا بیدار نشد و راحت تا صبح خوابید
حالا دیگه راحت می خوابه و اذیت نمی کنه
این یه عکس وقتی یه سالش بود
ایشالله زود زود بزرگ شه موفق و موید باشی عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی