آرایشگر نمونه
دیروز داشتم توی حمام لباسهای شاهزاده کوچولو رو می شستم وقتی از حموم بیرون اومدم دیدم داره گریه می کنه و اومد سمت من
با کمال ناباوری دیدم که بابای کیان به جون موهای بچم افتاده و به اصطلاح خودش می خواسته کوتاه کنه
ولی کیان سرشو تکون داد و کلی خرابکاری شده بود
خودم شوکه شدم و از عصبانیت داشتم می ترکیدم ولی نتونستم کاری بکنم
کیان نذاشت بقیه موهاشو کوتاه کنه کلی گریه کرد و اومد بغل من
منم بردمش توی حموم تا دو طرف سرشو مساوی کنم
ولی به دلیل عصبانیت بسیار زیاد جلوی سرشو کوتاه نکردم
تا شاهکارهای پدر هنرمند برای همگان روشن شود
اینم هنرهای پدر آرایشگر
خدایش همچی پدر هنرمندی نوبره والا...خدا نصیب هیچ بچه ای نکنه
کلی حرص خوردم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی