لوس خاله کیان جون
بالاخره اینترنتم وصل شد..
12روز دیگه مونده که بیایی پیشم
نمیتونستم بیام سر بزنم کلی دلم واسشون تنگ شده بود زنگ میزدم با کیان حرف میزدم کلی
حرف زدم تا یه کلمه گفت ادوووووو اونم به صورت کشیده منظور گل پسرمون همون الو بود کلی ذوق
کردم وخندیدم بهش گفتم قربون حرف زدنت برم که به جز اته کلمه ی دیگه ای هم یاد گرفتی
بعدش
خندیدی و گفتی عمه اخه فداتشم 1ماه پیشم بودی کلی باهات حرف زدم باهات تمرین کردم یه بار
بهم
نگفتی خاله اونوقت یه روز عمه عاطفه پیشت بود گفتی عمه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی