واسه اقا کمیل
سلام اقا کمیل
واسه داداش کیان نوشته بودم حالا اومدم واسه تو بنویسم
کوچولو بودی خیلی خیلی شیرین بودی الانم هستی ولی نه مثل قبلا
کوچولو بودی دایره لغتت این بود
یخچال فریزر:چچال فریزر
پیچ گوشتی:جی جوشتی
عزیزجون:عجون
خاله مطهره"اطره خانوم
کامپیوتر:کاتوپیتر
بابابزرگ:بازرگ
روشن:اوشن
دیگه یادم نیست
الان داشتم مطالب خاله محدثه رو میخوندم یادم اومد که منم عاشق اینم که فقط رو مخت راه برم خیلی حال
میده انقد میخندموقتی حرصت درمیاد و عصبانی میشینمیتونی کاری بکنی فقط
حرصت که درمیاد میگی وروجک و کاری دیگه نمی تونی بکنی میگی مامانی دعواش کن مطهره رو انقد
راحتی که خاله به زبونت نمیاد فقط میگی مطهرهوقتی که ازم چیزی میخوای میگی خاله اجازه میدی
بردارم میگم نه میگی باشه میری دوباره میای میگی خاله جونم خواهش میکنم خاله فداتشم
خاله
قربونت
برم اونو میدی
بهم بهت لبخند میزنم خودت بعدخوشحال میشی میری بر میداری
عزیز جون خیلی دوستداره وقتی بهت چیزی میگم و گریه میشی و من میخندمبعد عزیز جون
میگه اذیتش نکن تورو فداش میکنم البته فقط بخاطر اینکه ساکت بشیقبلا تا گریه میشدی
اشکت در نمیامد دستت و میکردی تو دهنت و میزدی به چشمات که ما فک کنیم اشکت ریخته کلی بهت
میخندیدیم شمام که زورت میامد بیشتر گریه میکردیدیگه اینکه عاشق فوتبال و عاشق پلیس
بازی هستی
همش میگی میخوام پلیس بشم بعضی وقتام حرفی میزنی که ماهمه تعجب میکنیممثلا میگی
همین سردار رضا خان {بابات}جلو پیشرفت منو میگیره نمیذاره من دکتر بشم مجبورم پلیس بشم یه بارم
به خودم گفتی رییس جمهور میشم که تورم و بیارم پایین مردم غصه نخورنن اخه خیلی زبون داری
بعضی کلمات و خوب نمی تونی بگی مثلا وبلاگ و میگی بلاگ ولی خب حالا مردی شدی واسه خودت
اقا جون که سر کاره خریدای مامان و انجام میدی مراقب داداش هستی و پسر خوبی شدی و منم
دوستدارم الانم باید برم کار دارم بازم واست مینویسم فعلا