اینجا نشسته بودم رو بالش که مامانم ازم عکس گرفت اخه من هیچ وقت رو زمین نمی شینم همیشه یا روی صندلی یا رو پا با رو وسایل خونه می شینم تازه می خواستم به مامانم کمک کنم و گوشیشو بزم به شارژ دیدم نمیشه بی خیال شدم ...
دلم می خواست اسکیت سوار شم به مامان گفتم اسکیت ها رو پام کن یه ذره بازی کردم پام درد گرفت شروع کردم به گریه کردن نشستم تا اسکیت هارو از پام دربیارم حالا دیگه راحت شدم کلی هم گریه کردم ...
اینجا دارم با جارو دستی بازی می کنم اینجا رفته بودم خونه خاله محدثه جارو رو پیدا کردک و کلی بازی کردم تازه هروقت می رم خونه عمو ابراهیم می رم زیر کابینت و جاروشونو بر می دارو . ...