8
جدایی فرزندان از والدینشان
درست از روز شهادت عمو حسن (15 خرداد )کمیل و کیان در کنارعزیز جون و بابا بزرگ هستن بعد از اتمام مراسم و سفر به نقاط مختلف استان جهت برگزاری مراسم شهادت حسن و بعد عزیمت به کنارک جهت برگزار ی مراسم هنور نتوانستم جگر گوشه های خود را ببینم امیدوارم هر چه زودتر این جدایی به اتمام برسد هرچند که می دانم به کمیل و کیان بسیار خوش می گذرد ولی دلتنگی ما هر روز بیشتر و بیشتر می شود به امید دیدار . دوستتان دارم
نویسنده :
مامان جون
17:05
چهره ای که تا ابد ماندگار شد
شهید حسن خموشی این عکس در تاریخ 3-10-92 روز عروسیش گرفته شده حسن جان شهادتت مبارک ...
نویسنده :
مامان جون
16:59
شهادت عمو حسن
بعد از کلی غیبت با یه خبر بد اومدیم این عکس خوشگلو ببینید عکس عموی کمیل و کیانه درست شب چهارشنبه مصادف با چهاردهم خرداد ساعت 11:30 دقیقه شب به دست سوداگران موادمخدر در منطقه سوران استان سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از تشییع در سراوان به زادگاهش منتقل گردید . و در روز جمعه بروی دستان مردم شهید پرور سیستان تشییع و در مزار شهدای شهرستان زابل به خاک سپرده شده جهت شادر روح شهیدان دهقان و شهید حسن خموشی صلوات حسن جان شهادتت مبارک ...
نویسنده :
مامان جون
23:36
تولد کیان
سلام به همه دوستای وبلاگی چند وقتیه سرم خیلی شلوغه و نتونستم به وبلاگا سر بزنم تقریبا تا یه ماه دیگه کاملا سرم خلوت میشه امروز تولد کیان بود ما هم یه تولد خیلی کوچولو براش گرفتیم فقط عمو محمد و عمو ابراهیم و خاله محدثه در این جشن کوچولو شرکت داشتند اینم چند تا عکس از تولد گل پسرمون اینم کادوهای بچم که همشون ماشین بود اینم عکس دو نفری برادرها اینم ژست اخر بچم ...
نویسنده :
مامان جون
20:43
ژست های کودکانه
چند وقت جلوتر به کیان گفتم ژست بگیره تا ازش عکس بگیرم ژست هاش خیلی با حال بود خوشم آمد بقیه عکسها در ادامه مطلب ...
نویسنده :
مامان جون
15:16
شیوه ای جدید برای خوردن ماست
در این شیوه ابتدا یک چوب پرچم را برداشته و به آرامی داخل ظرف ماست زده و بعد به داخل دهان می بریم در این شیوه که توسط کیان ابداع شده است باید غلظت ماست به حدی باشد که تا حد امکان از چوب نریزد . به امید ابداع شیوه های جدیدتر ...
نویسنده :
مامان جون
14:16
تولد کمیل
سلام به همه دوستای وبلاگی چند وقته از بس سرم شلوغه نتونستم بیام حالا شاید بتونم یه کم نفس بکشم اول اسفند تولد کمیل بود ما برای ماموریت رفته بودیم زاهدان کمیل ما رو مجبور کرد براش تولد بگیریم ما هم کیک سفارش دادیم و فقط عمه و دایشم دعوت کردیم برای تولدش بعد هم یه جشن تول مختصر براش گرفتیم عکس هاش زیاد خوب نشد با اون حال چند تا عکس گرفتم دوباره که برگشتیم خونه به دلیل تقاضای عموها و خاله دوباره در کنارک براش تولد گرفیم یه جشن کوچولو و دعوت از عمو ها و خاله و پسر خاله آقاجون برای تولدش بازهم عکس ها خوب نشد آخه دوربین خراب بود. ...
نویسنده :
مامان جون
17:44