حرف زدن کیان
سلام به همه ی دوستای خویم که تو این مدت نتونستم بهشون سر بزنم
اما بازم
با کامنتهای پر مهر شون مارم تنها نذاشتن و شرمنده کردن همتونو دوست دارم
حسنا خانوم عسل خاله پیشم بود تا قبل عید اما روزش رفتن که عید و پیش
اون
بابابزرگش باشن چند روز قبل ازعید مهمون داشتیم وهنوزم داریم امروزم
که به طور
ناگهانی کیانم اومد پیشم و منم که کلی ذوق زده اما باز فردا میره
کلی دلم
واسش تنگ میشه اومدم بگم کلی شیرین زبون شده من که فقط چند
کلمه
بیشتر نشنیدم چون بیرون بود زیاد پیشم نبود الانم که عسلم خوابه همونارو واسش مینویسم دایره لغات پسملی
.
.
.مامان---ماما
.اقاجون---اخا
عزیز جون---عزیز
بابابزرگ---بابا
دایی---دادا
داداش ---دادا
جوجه---چوچو
گوشی---تیشی
دریا___ددو
فوتبال_____توتال
توپ___تود
دیگه یادم نمیاد بقیه شو بعد مینویسم اینم عکس امروزت لوس من